سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دهکده ای به نام آب باد

    به منظور تضمین سیستمهای کارآمد کاری که دربرگیرندة استفاده از کار شیفتی هستند، مهم است تا هم اقتصاد بومی و هم محیط رقابتی (که نیازمند بهره وری در کار است) و هم ویژگی های روانی، اجتماعی و فرهنگی خود کارگران مد نظر قرار بگیرند. کولر (1989) نمونه هایی را برای توسعة سلامت، ایمنی و رفاه کارگران از طریق برنامه ریزی خوب شغلی ارایه می نماید. مسلماً مفید است تا این روش های خوب را ارزیابی کنیم و ببینیم آیا آنها با شرایط بومی سازگار هستند یا خیر. در برنامه ریزی الگوهای کاری، باید اثرات برنامه های زمانی در مورد غذا خوردن و خوابیدن، اوقات فراغت و زندگی اجتماعی و خانوادگی کارگران را مد نظر قرار داد. چنین اثراتی ممکن است با توجه به ماهیت کار – مانند سطح خستگی کارگران – متفاوت باشند اما الگوی کار شیفتی، تاثیرات خاص خود را دارد. در انجام هر گونه تحقیقی در مورد اثرات کار شیفتی، الزامی است تا اثرات موضوعات مختلف همچون آموزش های مرتبط با کار، امنیت و سلامت، سطح مشارکت در تصمیم سازی های مرتبط با وظیفه، سطح و ماهیت کنترل خطرات مرتبط کار، قوانین خاص کاری و غیره را مد نظر قرار دهیم.

مهدی گل وردی

E-mail:mehdi_modir69@yahoo.com
نظارت بر سلامت کارکنان
نظارت بر سلامت کاری، می تواند دربرگیرندة استفاده از آزمایشات عمومی، مشاوره، راهنمایی و بررسی شرایط خاص باشد. یکی از کاربردهای این موضوع، شناخت زودهنگام عوارض عدم¬شکیبایی در برابر کار شیفتی یا مشکلات مرتبط با کار شیفتی است. در اکثر صنایع، مقررات روشن و صریح بسیار اندکی جهت هدایت خدمات بهداشت شغلی وجود دارد هر چند که برخی محققات معتقدند که معیارهای پیشگیرانه، مهم¬ترین رویکرد برای مقابله با خطرات بهداشتی مرتبط با کار هستند.
برخی از خدمات بهداشتی پایه مانند آزمایشات منظم پزشکی، پرستاری و کمک¬های اولیه باید برای تمامی کارگران موجود باشند – به ویژه اگر طبیعت کاری طوری باشد که مشکلات خاص بهداشتی به دنبال داشته باشد. این امکانات پایه باید در تمامی اوقات موجود باشند – مانند شیفت¬های شب – به ویژه وقتی که آزمایشات منظم پزشکی یا دیگر شیوه¬های مراقبت¬های پزشکی در دسترس نباشند. آزمایشات پزشکی چه موجود باشند و چه نباشند، باید خدمات مشاوره/آموزش جهت اطلاع از عوامل خطر و الگوها و شیوه¬های بهینة کاری برای همه وجود داشته باشند. البته در کشورهای در حال توسعه – و در سازمان¬هایی که با رقابت فشرده مواجهند – هزینه¬های مراقبت¬های بهداشتی عموماً به عنوان یک موضوع «تجملاتی» تلقی می¬شوند. در برخی مواقع، می¬توان با استخدام کادر پزشکی در قالب یک کنسرسیوم که هزینه¬های آن میان چند سازمان/ صنعت مستقر در یک منطقه تقسیم می¬شوند، امکانات/مراقبت¬های پزشکی/خدمات درمانی را در اختیار کارگران قرار داد.
ممکن است برخی کشورها دارای قوانینی باشند که سازمان¬ها را ملزم می¬سازند تا سطوح خاصی از خدمات بهداشتی یا مراقبت¬های پزشکی را ارایه نمایند. البته، یک کار مولدتر (بر اساس حسن نیت) ارایة خدمات پزشکی و مراقبتی بر مبنای قراردادهای جمعی است تا نیازمندی¬های قانونی. همچنین ممکن است برنامه¬های بهداشتی مرتبط با کار با برنامه¬های بهداشت عمومی رایج هماهنگ شوند لذا هزینه¬ها میان بخش خصوصی و سازمان¬های دولتی تقسیم می¬شوند.

قوانین نیروی کار و قوانین کار
قوانین نیروی کار نیازمند توجهی بیشتری هستند زیرا رعایت آنها فشار بیشتری را بر سازمان¬ها وارد می¬کند. این امر بدان دلیل است که علیرغم توسعة قوانین، وظایف خاص مرتبط با کار هنوز هم یک مشکل مستمر در قبال خطراتی (بالقوه) هستند که ایمنی و سلامت کارکنان را تهدید می¬کنند. قوانینی که به این طریق تصویب شده¬اند به دنبال تضمین رعایت التزامات قانونی ضمیمه به آنها هستند. البته در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با علم به اینکه هیچ گونه بازرسی نظارتی انجام نمی¬شود، چنین قوانینی نقض می¬شوند. این امر شاید به دلیل نبود یک نهاد مسئول است یعنی اینکه حتی در قبال منافع کوتاه مدت سازمان¬ها و کشورها نیز هیچ گونه نظارت و بازرسی وجود ندارد و در عین حال منابع کافی و مناسب نیز برای این کار در دسترس نیستند. حتی در نقاطی که بازرسی وجود دارد، انگیزه¬های کمی وجود دارد و مزایای مالی آن قدر پایین هستند که افراد ترجیح می¬دهند قانون را نقض کنند. لذا حتی در بهترین سازمان¬ها، هرگز به مشکلات ناشی از کار شیفتی پرداخته نمی¬شود.

برنامة استراحت و تنفس
بسیاری از قوانین قدیمی و منسوخ هستند. راه¬کارهای بین¬المللی در قبال کار شیفتی موجود هستند اما در بسیاری از محیط¬های کاری نمی¬توان آنها را به راحتی اجرا کرد. در مورد کار شیفتی، راه¬کارهای معدودی وجود دارند و برای زمان استراحت یا سیستم تنفس در کار، تنها یک استاندارد بین¬المللی وجود دارد. البته ممکن است این امر بدان دلیل باشد که تحمل کارگران در برابر کار شیفتی، عادات خواب، بیداری، و غیره، با هم متفاوت هستند – همان طور که عوامل محیطی مانند موقعیت اجتماعی و خانوادگی کارگران نیز با یکدیگر تفاوت دارند. حتی ممکن است تفاوت¬های فاحشی میان نژادها و فرهنگ¬های گوناگون وجود داشته باشند.
زمان تنفس در کار، برای این تعبیه شده که به کارگران زمان داده شود تا خستگی در کنند و بتوانند نیازهای شخصی خود (مانند رفتن به توالت) را رفع کنند. در این زمینه تحقیقات اندکی انجام شده است. اینکه زمان تنفس چگونه بر سلامت جسمی و روانی کارگران تاثیر می¬گذارد و این امر چگونه بر سطح بهره¬وری اثرگذار است، باید مورد بررسی¬های دقیق و نوین قرار بگیرند. فرض بر آن است که کاهش خستگی و استرس کاری از طریق یک برنامة کارآمد تنفس و استراحت قابل حصول است. مثلاً، ممکن است در پایان یک روز کاری یا یک شیفت که فرد خسته است، به زمان استرحت طولانی¬تری نیاز باشد. باسین و ثوم (1997) افزایش مقاومت الکتریکی پوست در زمان استراحت و تنفس کاری را اثبات کردند.
هنگام غروب – که به دلایل مشخصی زمانی نرمال برای انجام فعالیت¬های افراد به شمار می¬رود – رایج¬ترین زمان برای ارتباط با خانواده و دوستان است. بنابراین، اکثر کارگران شیفتی، برای ارتباط با دوستان و خانواده، غروب را بیش از هر زمان دیگری در طول روز ترجیح می¬دهند. افزایش ساعات کار در هنگام غروب یا شیفت شب، باعث می¬شود که کارگران ارتباطات اجتماعی خود را از دست بدهند و عصبی شده یا دچار استرس گردند. برنامه¬های شیفتی باید این عواملی و همچنین موضوعات مشخصی همچون پرهیز از شروع کار خیلی زود در شیفت صبح یا تغییر سریع از شیفت شب به شیفت بعد از ظهر روز بعد را در نظر بگیرند.
دیگر موضوعات (که ساده به نظر می¬رسند اما اهمیت بسیار زیادی دارند) عبارتند از:
• مسلماً برای رفع خستگی ذهنی به استراحت و تنفس نیاز است – به ویژه وقتی که کار نیازمند توجه ذهنی باشد؛
• اگرچه برنامه¬های استراحت و تنفس حجم بار جسمی را کاهش می¬دهند – و زمانی را برای رفع خستگی¬های گذشته فراهم می¬کنند – اما هنوز هم باید توجه خاصی به طول کار شیفتی یا کار در یک روز کامل مبذول داشت؛
• برای برخی کارها به ویژه کارهایی که نیازمند توجه ذهنی هستند، مفید است تا یک سیستم جامع استراحت در کار که دربرگیرندة یک برنامة تنفس است، در نظر گرفته شود؛
• برای وظایفی که یکنواخت هستند، استراحت¬های مکرر و پی در پی توصیه نمی¬شوند.

بنابراین، نتایج برنامه¬های کاری باید بارها ارزیابی شوند تا تضمین گردید که ترکیب کار/ استراحت منطبق با ماهیت متغیر کار و محیط کار است – این امر به ویژه زمانی اهمیت دارد که حجم کار سنگین و خستگی آن زیاد است. سیستم استراحت در کار باید در مرحلة برنامه¬ریزی شغلی مد نظر قرار بگیرد. طبیعتاً، ساعات متمادی و طولانی کار می¬توانند امکان بروز اشتباه یا حوادث را بالا ببرند. به نفع سازمان و نیروی کار است که این اشتباهات و حوادث را به حداقل برسانند.
به دلایل اجتماعی، هر الگوی کار شیفتی باید در برگیرندة تعطیلات پایان هفته با حداقل دو روز متوالی تعطیل باشد. حتی شواهد حکایت از آن دارند که در کار شیفتی ساعات غیر از روز، بازگشت به کار پس از تعطیلات پایان کار ساده¬تر است هر چند که ممکن است که از سرگیری کار در ساعات غیر روز تا حدی تحت تاثیر قرار بگیرد. تعداد روزهای متوالی کار باید محدود شود هر چند که در بسیاری موارد، انجام این کار بسیار دشوار است.

تحمل (طاقت)
تحمل یک کارگر در برابر الگوی یک شیفت خاص، بر ماهیت واکنش¬های او تاثیرگذار است. آکرشدت و تروسوال (1981) اظهار می¬دارند که سطح تحمل تحت تاثیر عواملی همچون محیط کار، ماهیت الگوی خواب و زندگی اجتماعی و خانوادگی فرد است. فقدان تحمل (یا تحمل بیش از حد) می¬تواند به کسالت مزمن، خستگی شدید، از دست دادن هارمونی در ریتم فعالیت¬های شبانه¬روزی، مشکلات عصبی و مشکلات هضم غذا بینجامد. اگرچه ممکن است گارگران مختلف دارای سطوح متفاوتی از تحمل باشند، اما نباید این را معیاری متمایزکننده برای گزینش و انتخاب کارگران بدانیم. می¬توان به کمک روش¬هایی ساده همچون زمان¬بندی صرف غذا یا مراقبت¬های منظم پزشکی، سطح تحمل افراد را بالا برد (یا اثرات مضر کار شیفتی را به حداقل رساند) و یک الگوی منظم را برای خوابیدن و بیدار شدن اجرا کرد. ارایة امکانات برای مراقبت¬های پزشکی و خدمات بهداشتی می¬توانند نقش مهمی در افزایش تحمل افراد داشته باشند.

چرت زدن و هوشیاری
چرت¬های برنامه¬ریزی شده در زمان تنفس – حداقل 30 دقیقه – می¬تواند سطح هوشیاری در طول شیفت شب را افزایش دهد. البته، ایجاد زمان¬بندی مناسب و طول چرت زدن در زمان تنفس، کار دشواری است. مثلاً تعیین زمان بیدار شدن دشوار و سریعاً از سر گرفتن کار بعد از بیدار شدن عملاً غیرممکن است. یک راه دیگر – از آنجا که استراحت¬های توام با چرت زدن به ندرت رخ می¬دهند – ترغیب الگوهای مناسب خوابیدن در منزل است – مثلاً از طریق برنامة مشاوره در قبال سطح هوشیاری افراد. اثبات شده که توازن میان خواب و بیداری تحت تاثیر تناسب اندام است.

زمان غذا و زمان خواب
زمان غذا و زمان خواب بخشی از الگوی زندگی خانوادگی افراد هستند. برای کارگران شیفتی، باید آنها را با هم مد نظر قرار داد – اما زمان¬بندی غذا و خواب برای یک کارگر شیفتی می¬تواند مشکلاتی را برای دیگر اعضای خانواده به دنبال داشته باشد. رفتار غذا خوردن و همچنین نوع غذای صرف شده نیز برای توالی و زمان¬بندی صرف غذا بسیار مهم هستند. یک رژیم مناسب باید حفظ شود – ممکن است این امر به معنای آن باشد که یک کارگر شیفتی باید در زمان صرف غذا، طعام متفاوتی بخورد. این نوع فشارهای اجتماعی برای انطباق و پذیرفته شدن توسط خانواده، می¬تواند باعث سوءتغذیه شود. روتنفرانز (1982) اظهار می¬دارد بین 20 تا 75 درصد کارگران شیفت شب، از برهم خوردن میل و اشتهایشان به غذا شکایت دارند در حالی که این رقم برای کارگران شیفت روز، بین 10 تا 25 درصد است. اغلب، کارگران شیفت شب زمان اندکی برای غذا خوردن دارند و معمولاً غذایشان را در زمان کوتاه تنفس و استراحت بین کار می¬خورند.

برنامه¬های جایگزین
یک برنامة نوآورانة کاری در برخی تحقیقات معرفی شده که طبق این برنامه، چرت زدن کوتاه در طول شیفت شب، نتایج مطلوبی به دنبال دارد. زمان¬بندی مناسب شیفت¬ها و تنفس¬ها در مقالات گوناگونی مورد بحث قرار گرفته است. نائوت (1993) معیارهایی را برای برنامه¬ریزی شیفت¬ها ارایه می¬دهد که می¬توان آنها را «عوامل توسعة تولید» نامید. به همین صورت، فولکارد (1992) دربارة زمان¬بندی¬ مناسب شیفت¬های کاری بحث می¬کند که مزایای زیادی برای مدیریت و کارکنان دارند. بنابراین به نظر می¬رسد که الگوهای کار شیفتی می¬توانند برای افزایش بهره¬وری تدوین شوند و در عین حال می¬توان یک سیستم شیفتی پایدار را ایجاد کرد. فولکارد (1993) اظهار می¬دارد که این امر را می¬توان به طریقی انجام داد که سلامتی و ایمنی کارکنان افزایش یابد و بسیاری از نیازهای اجتماعی و خانوادگی آنها را رفع کرد.
استفاده از یک «زمان کاری بهینه» باید مد نظر قرار بگیرد که می¬تواند مزایایی واقعی برای کارگران شیفت شب به دنبال داشته باشد. تفاوت در سطح خستگی میان ساعات کاری نرمال و ساعات کاری متوسط و همچنین زمان¬های استراحت و دیگر برنامه¬های عملی باید به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد تا مشخص شود که چگونه می¬توان بهترین سازماندهی را انجام داد تا نیازهای سازمان¬ها و کارکنان رفع شوند.

تنظیم برنامة شیفت
ماهیت و سطح تنظیم ذهنی و فیزیکی برنامه¬های کاری برای کارگران، در مقالات زیادی مورد بحث قرار گرفته است. اگرچه چنین تنظیماتی به طبیعت کار، حجم کار و سطح تحمل افراد در برابر خستگی بستگی دارند اما می¬توان چنین تنظیمات و تغییراتی را به شکلی مثبت انجام داد و در نتیجه کارگران را برای کار شیفتی آماده کرد. داهلگرن (1981) اظهار می¬دارد که تنظیم برنامه¬های شبانه¬روزی، برای گردش برنامه¬های کار شیفتی اهمیت بسیار زیادی دارند.
تیم زیسلر (1990) اعلام کرد که برای تنظیم مجدد ساعت بیولوژیکی از نور روشن استفاده کرد و سطح هوشیاری را در طول شب افزایش داد. البته هزینة به کارگیری نور روشن مناسب و استفادة صحیح از آن، بسیار بالا و در اغلب موارد غیرممکن است.
عدم چنین تنظیماتی در مدت زمان کوتاه خواب پس از شیفت شب کاری دیده می¬شود. به طور کلی، ساعت شبانه¬روزی بدن یک کارگر شیفتی، در عرض یک هفته برای کار در شب تنظیم نمی¬شود. این امر را باید در تعیین الگوهای کار شیفتی، سطح عملکرد مورد انتظار و مسایل بهداشتی و ایمنی کارگران مد نظر داشت. استراحت اندک پس از یک شیفت کاری، بدن انسان را تحت استرس شدیدی قرار می¬دهد. نگرانی و پریشانی حاصله نقش مهمی در تاثیرگذاری بر کار افراد دارد. بنابراین، به هنگام تنظیم برنامه¬های شیفت، باید اثرات هماهنگی و ریتم شبانه¬روزی را به مجموعه¬ای از عوامل مورد استفاده برای حداقل رساندن خستگی کارگران شیفتی اضافه کرد.
علاوه بر روابط مطلق فیزیکی میان کار شیفتی و تنظیم برنامه¬های مربوطه، سازگاری انسان با کار شیفتی تحت تاثیر ویژگی¬های شناختی، روانی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انسان قرار دارد. میزان خستگی تحت تاثیر شرایط محیطی و جوی، آشنایی با فعالیت¬های شغلی و عواملی همچون شرایط کاری، نوع شغل، وظایف، سازماندهی کار و غیره قرار دارد. شرایط روانی جسمانی، شناختی و فرهنگی اجتماعی نیز با کار در صبح یا شب ارتباط مستقیمی دارند که این امر را می¬توان به کمک درون¬گرایی، برون¬گرایی و مسایل روحی روانی اصلاح کرد.

انعطاف¬پذیری
انعطاف¬پذیری در یک سیستم شیفتی می¬توانند مزایای بیشتری برای کارگران به دنبال داشته باشد زیرا آنها می¬توانند به راحتی میان شرایط کاری و غیرکاری زندگی خود توازن برقرار کنند. انعطاف¬پذیری زمانی، در برخی شرایط اهمیتی بیشتر از شرایط نرمال و طبیعی دارد. با شناسایی مداخلات مناسب، مدیران یا برنامه¬ریزان مشاغل حرفه¬ای باید قابل تنظیم و انعطاف¬پذیر باشند لذا کارگران شیفتی قادر خواهند بود تا زندگی خانوادگی و اجتماعی خود را متوازن سازند و مشکلات پیش روی خود را به حداقل برسانند. فعالیت¬های داخلی و زندگی خانوادگی می¬توانند همراه با کمی آموزش و تمرین، به شکلی مناسب سازماندهی شوند و می¬توان آنها را طبق سیستم شیفتی تنظیم کرد. البته، سیستم¬های شیفتی انعطاف¬پذیر نباید در زمانی که مورد استفاده قرار بگیرند که ممکن است نتایج منفی و معکوس برای تولید به همراه داشته باشند – مانند زمانی که ماهیت کار نیازمند حضور تمامی کارگران است. بنابراین از این امر عمدتاً برای مشاغل اداری استفاده می¬شود. البته، استفاده از آن در بخش¬های گوناگون کار را نیز باید مد نظر قرار داد. مثلاً انعطاف¬پذیری با می¬تواند در سیستم¬های تولید میسر باشد که از گروه¬های کاری مستقل استفاده می¬نمایند.


برنامه¬های مشارکتی و مسئولیت مشترک
این تجزیه و تحلیل نشان می¬دهد که در برنامه¬ریزی کار به ویژه در قبال برنامه¬های شیفتی، عوامل مختلفی دخیل هستند که مزایای زیادی هم برای سازمان¬ها دارند و هم کارکنان. این امر بدان معنا است که برنامه¬ریزی شیفت باید در برنامه¬های مسئولیتی¬پذیری، برنامه¬های مشارکتی و حوزة مشاورة گروه¬ها گنجانده شوند. این گونه اقدامات مشترک و مسئولیت¬پذیری جمعی، بر سلامت ذهنی کارگران تأثیر گذارده و توانایی آنها برای تنظیم کار شیفتی را افزایش می¬دهد. این مسئولیت¬پذیری مشترک باید در تحقیقات ساده¬ای اشاعه یابد که می¬توان از آنها برای کمک به انجام مباحث و تصمیم¬سازی مرتبط با برنامه¬های شیفتی استفاده کرد. سرپرستان، سرکارگران، وقت¬نگه¬¬داران و مسئولان باید عملکرد کارگران، سطح حوادث، میزان آسیب¬ها و غیره را ثبت کنند. این موارد و دیگر موضوعات مرتبط با کار باید به طور منظم با مدیران مورد بحث و بررسی قرار بگیرند تا تغییراتی ساده که می¬توانند دارای نفع متقابل باشند، شناسایی گردند. اکثر تغییرات باید دارای توالی اندک – مثلاً سالانه – باشند. موضوع عملکرد کارگران بیشتر مورد توجه است اما در قبال مصون نگاه داشتن کارگران، شاید لازم باشد تا افراد را از کارهای پرخطر به بخش¬هایی – مثلاً مشاغل غیرشیفتی یا حتی بازنشستگی زودهنگام – منتقل کرد. تیم ماکی (1997) تایید می¬نماید که چنین رویکرد مشارکتی در قبال برنامه¬ریزی کار شیفتی منافع کارگران و مدیریت را حفظ می¬نماید و گیسل و ناوث (1997) بر مبانی علمی برای برنامه¬ریزی مشارکتی و اجرای سیستم¬های شیفتی کمک می¬کنند.

ایمنی و کاربردهای کارپژوهی
کار شیفتی می¬تواند بر حساسیت کارگران به مسایل فیزیکی، شیمیایی یا بیولوژیکی، گرد و غبار یا سر و صدا به ویژه در شب تاثیر بگذارد. رواک (1978) اظهار می¬دارد که سطح تحمل و ارزش¬های اصلی افراد تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیکی، روانی اجتماعی، فرهنگی و شناختی قرار دارند.
مطالعات همه¬گیرشناسی (اپیدمیولوژیکی) در مورد کار شیفتی، اجام شده¬اند. برای تعیین محدودیت¬های کاری و برنامه¬های نامعمول یا فوق¬العادة کاری، راهکارهایی ارایه شده¬اند. این تحقیقات همه¬گیرشناسی و مطالعات تجربی برای مشاهدة تفاوت¬ها در خستگی فیزیکی و ذهنی مرتبط با تغییر در پارامترهای محیطی و همچنین ارایة پیشنهادهایی برای افزایش سلامت، ایمنی و کارپژوهی افراد ضروری هستند.
در سطحی ساده¬تر و در طراحی برنامه¬های مناسب شیفتی، باید شرایط کاری را با استفاده از چک لیست¬های کارپژوهی و مد نظر قرار دادن دیدگاه¬ها، موقعیت، عملکرد و رضایت شغلی کارگران بررسی نمود.
علاوه بر عوامل محیطی، تفاوت¬های بهم¬وابسته و بین فردی در ارتباط با کار شیفتی وجود دارند که بر سلامت، بهداشت، ایمنی و عملکرد بالای کارگران اثر می¬گذارند. عوامل خارج از محیط کار نیز نقش دارند. ممکن است کارگری در یک منطقة پر سر و صدا، در یک موقعیت خانوادگی پر از استرس (شلوغی بیش از حد خانواده، کودکانی که مرتباً گریه می¬کنند و غیره) زندگی کند. چنین عواملی بر الگوهای خواب و تحمل در برابر عوامل محیطی تاثیر می¬گذارند.
یک وضعیت «مهم» آن است که کارگران باید دربارة ریسک¬های احتمالی مرتبط با کار که شرایط مضر را فراهم می¬آورند و همچنین مشکلاتی که ممکن است در پروسة انطباق خود با این شرایط تجربه کنند، آگاه باشند.

برنامه¬های آموزشی و تحصیلی
برنامه¬های آموزشی و تحصیلی، اهمیتی حیاتی برای انتشار اطلاعات و توسعة رفتارهای بهداشتی و افزایش آگاهی دارند. می¬توان مسایل مهم را از طریق اطلاعات، آموزش، تحصیل، تنظیم، سازگاری با کار شیفتی و برنامه¬های شیفتی مرتبط حل کرد یا به حداقل رساند. روش¬هایی که به موجب آنها آموزش و تحصیل می¬توانند بر خواب، تفاوت¬های شبانه¬روزی فعالیت فیزیولوژیکی یا ابعاد روانی تاثیر بگذارند، ارزیابی شده¬اند و مداخله در سلامت جسمی و ذهنی توسط تیم هارما (1988) مورد بررسی قرار گرفته است. تحصیل و آموزش شغلی می¬توانند انگیزة کارگران را افزایش دهند. این یک عامل مهم در افزایش سلامت، ایمنی، رفاه و سطح بهره¬وری کارگران است. این امر آگاهی از خطرات بهداشتی، ایمنی و سلامتی و همچنین اطلاع در مورد ریتم فعالیت¬های شبانه¬روزی، خواب منظم، چرت زدن، رژیم غذای و دیگر فعالیت¬ها را افزایش می¬دهد. این نوع آموزش می¬تواند به برخی از کارگران شیفتی کمک کند تا بیاموزند چگونه بهتر از پس یک سیستم جدید شیفتی برآیند – دیگر کارگران نیز می¬توانند از یک رهبر که از میان همتایانشان انتخاب شده، تبعیت کنند.

برنامه¬های کوچک اعتباری
به نظر می¬رسد کارگران شیفتی در بسیاری سازمان¬ها، از دستمزد، مزایا و رابطة میان مدیریت – نیروی کار راضی هستند. از اینرو، محققان بر این باورند که برنامه¬های کوچک اعتباری می¬توانند در ارایة کمک¬های خانوادگی و مزایای رفاهی و همچنین افزایش تولید مفید باشند. در یک اقتصاد فقیر و به شدت رقابتی، بسیاری از مزایا توسط شرکت¬ها قابل پرداخت نیستند. در چنین شرایطی، برنامه¬های کوچک اعتباری (که توسط سازمان¬های غیردولتی و یا برنامه¬های خیریه و به ابتکار انجمن¬ها/ اتحادیه¬های کارگری برگزار می¬شوند) می¬توانند ابزاری اثربخش برای ارایة برخی مزایای اجتماعی و خانوادگی باشند.
شاید بیمة بیماری و از کارافتادگی مهم¬ترین مزیت باشد. از آنجا که احتمال ارایة این نوع بیمه و دیگر مزایا توسط شرکت¬ها اندک است، برنامه¬های کوچک اعتباری مزایایی را برای بیماران ارایه کنند و مزایای دیگری همچون پرداخت یارانه برای حمل و نقل بیماران را متقبل شوند.

نتیجه
هر پیشنهاد و توصیه¬ای، باید شرایط بومی و تغییرات رخ داده در طول زمان را مد نظر قرار دهند. هر معیاری برای افزایش برنامه¬ریزی شیفتی باید برای شرکت¬ها/ مدیران عملی و میسر باشد و باید پس از مشاوره میان کارفرمایان و کارمندان یا نمایندگان آنها به اجرا درآیند. در اکثر موارد، ممکن است آنها نیازمند نظارت بر اجرا توسط بازرسان کارخانه باشند. این مقاله نشان می¬دهد که تنها یک راه¬حل «درست» وجود ندارد که بتواند نگرش¬های فرهنگی اجتماعی کارگران و ابعاد سیستم¬های کاری را برای کمک به کاهش خستگی و مشکلات مرتبط با کار، تلفیق نماید. هر راه¬حلی باید عملی و به لحاظ اجتماعی برای کارخانه یا شرکت مورد نظر مقبول باشد. برای افزایش آگاهی و درک برخی عوامل کلیدی به تحقیق بیشتری نیاز است. در عین حال، تدوین رویکردی در قبال طراحی کار شیفتی نیازمند درک پارامترهای گسترده و تمایل به بحث کردن دربارة موضوعات بر مبنایی مشارکتی باشد. بنابراین می¬توان معیارهایی را در قبال مزایای متقابل پذیرفته شده، تدوین و اعمال کرد


نوشته شده توسط سجاد در جمعه 89/7/16

نظر





1-چرا الان نباید تعداد دانش اموزان  مدارس در روستاها کمتر از 15 پانزده نفر باشد؟

2- چرا در سال های گذشته مدار س روستاها می توانستند با تعداد 4 الی 5 نفردایر شوند؟


 

3-به نظر شما برنامه 15 پانزده نفر شدن مدارس در روستا ها چه عواقبی در پی خواهد داشت؟


 

4- آیا با وجود خشک سالی های اخیر مردم روستاها همراه با فرزندان شان جهت ادامه تحصیل به شهر ها مهاجرت نخواهند کرد تا فرزندان شان مانند خودشان دچار  مشکل خشک سالی نشوند و با ادامه تحصیل و بدست اوردن کارهای دولتی یا کارگری در شهر  به ادامه زندگی بپردازند؟


 

5- آیا به نظر شما کشور دچار مشکل مالی شده است با وجود درامدهای هنگفت؟یا دچار کمبود نیروی مدیریتی؟


 

6- آیا مدیران به خاطر اوقات فراغت و بیکاری در ادارات برنامه تصویب می کنند تا برای گذران زندگی درامدی داشته باشند؟


 

7- به نظر شما چه تعداد از مدارس روستاها امسال تعطیل خواهد شد؟ 70 یا 80 درصد روستا ها یا بیشتر ؟


 

من که هفت روستا را می شناسم که مدارسشون کاملا تعطیل و بچه ها برای ادامه تحصیل با خانواده های خود به شهر می خواهند مهاجرت کنند؟


 

8- آیا نباید امکان تحصیل را برای یک روستای که هیچ امکاناتی ندارد فراهم شود؟


 

9-به نظر شما اگر آموزش وپرورش با کمبود بودجه مواجه شود مدارس استثنایی با داشتن هر کلاس 5 الی 6 نفر تعطیل خواهد شد؟


 

11- خوب می گویند بچه ها برای ادامه تحصیل به روستاهای مجاور بروند یک دختر بچه 7 ساله چه طور در زمستان با با پای پیاده به روستای مجاور برود که فاصله ان حداقل 20دقیقه است و کاملا کوهستان و پر از حیوانات درنده است؟


 

12-  آقای مسئول آیا شما بچه خود را به این مدرسه می فرستید یا دنبال مدرسه غیر انتفاعی می چرخید ؟


 

 13- آقای مسئول آیا حاضرید دختر بچه شما یه خورده ناراحت شود؟ یا دائم دچار اضطراب راه باشد؟


 

14-آیا این روستایی ها برای انقلاب زحمت نکشیدند؟ شما که الان بر تخت تکیه زده اید زحمت کشیده اید؟


 

15- اگر شما به جای انها می بودید چه کار می کردید؟


 



نوشته شده توسط سجاد در جمعه 89/7/16

نظر





پروردگار عالم انسان را به گونه ای آفرید که بدون همسر ناقص است و برای رشد و تعالی و پاسخگویی درست به نیازهای روحی و جسمی، نیازمند تشکیل خانواده است، در سایه ازدواج انسان به اهدافی چون آرامش و سکون و تکمیل و تکامل فردی و ا جتماعی،‌تامین نیازهای جنسی و روانی و بقای نسل دست می یابد. آنچه در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است راه صحیح شناخت و انتخاب همسری است.
بدون تردید زوج های جوان باید با دیدی بازو و آشنایی کامل از استعدادها و خصوصیات اخلاقی و فرهنگی یکدیگر، زندگی مشترک خود را آغاز کنند تا در فراز و نشیب زندگی، با همراهی و همدلی مشکلات را پشت سر بگذارند، در اسلام نیز همسطح بودن زن و شوهر مورد تاکید قرار گرفته است اما نکته اصلی در این است که آیا ارتباط و دوستی قبل ازدواج به وسیله آشنایی های خیابانی و تلفنی و یابه واسطه اینترنت – که متاسفانه امروز در برخی محافل تروجی و تبلیغ می شود – میتواند شناخت کامل را تامین کند و جوانان را به سوی کانونی سرشار از عشق و تفاهم و ایثار سوق دهد یا خیر؟
درآغاز باید به این نکته توجه کرد که چه شناختی تفاهم و درک متقابل را به همراه خواهد داشت و یکرنگی و یکدلی لازم را در زندگی به وجود خواهد آورد.
واضح است زمانی شناخت کامل و دقیق به دست می آید که با عقل و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار دهیم درضمن باید تلاشهای شناختی خویش را به گونه یی تحت کنترل درآوریم که از کجروی در اندیشه مصون بمانیم و در نتیجه، به شناخت با بازشناسی صحیح از یکدیگر راه یابیم. سه عامل سبب شناخت صحیح و حفظ از اشتباه است.
ارزشیابی کفایت ادله و شواهد: دلایلی که برای دست یافتن به نتیجه تدارک شده ارزیابی می گردد و از جهت کفایت مورد بازبینی قرار می گیرد (عقل و روزی).
برخورداری از علم: احاطه علمی و برخورداری از اطلاعات گسترده، این امکان را برای فدر فراهم می آورد که موارد بیشتر برای ترکیب و مقایسه مطالب در اختیار داشته باشد و از این رو به شناختی عمیق تر دست یابد و امکان عقل ورزی بیشتری خواهد داشت.
کنترل حب و بغض: عقل ورزی مستلزم آن است که از دخالت های انحراف آمیز حب و بغض، جلوگیری شود زیرا همانگونه که دشمنی مانع از دیدن قوت ها است، دوستی و احساسات عاطفی مانع بازشناسی ضعف ما است.
حال، بسی روشن است که دوستی های خیابانی و تلفنی و یا به وسیله اینترنت از آنجا که افراد در هاله یی از احساسات و عواطف غوطه ورند و در پی فردی هستد که با ساخته های ذهنی شان مطابق باشد در ارکان شناخت ناتمام است و کوری حاصل از احساس محبت و علاقه پیدا کردن فرد و ارتباط با او، حاکم است و با شور و هیجان جوانی همراه می گردد، حس واقعیت آزمایی ضعیف شده و درمقابل، حالت های کام بخشانه، بسیار قوی می گردند. بویژه زمانی که پای زیبایی و جذابیت های جسمانی به میان آید.
دکتر روانشناسی پیرامون همین مطلب می گوید: در یکسری تحقیقات، به مردان مورد آزمایش گفتند که در اینجا دو خط تلفن وجوددارد؛ با یکی از آنها با خانمی زیبا صحبت می کنید و با دیگری با خانمی زشت.
هنگام صحبت با خانم زیبا آنها فکر می کردند که او باهوشتر است و مثلا معاشرتی هم است و لذا خود اینها در صحبت با او معاشرتی می شدند و سعی می کردند جذابتر جلوه کنند؛ یعنی هر دو طرف بهتری چیزهایشان را در ویترین می گذارند و این ویترین ها هستند که با هم صحبت می کنند. هنگامی که دست از پیشگویی کام بخشانه برداریم انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود، یعنی هنگامی که با واقعیت ها روبرو می شویم، حس می کنیم معشوق چهره اش عوض شده است.
در نتیجه از آنجا که دراین گونه ارتباط ها هویت های بدلیل و ساختگی عرضه می شود نمی تواند طرفین را از الزام های درونی نسبت به عشق، محبت، خانواده و به دوش کشیدن یک عمر احساس مسوولیت و بخصوص از مقدار ظرفیت های روانی و عاطفی یکدیگر با خبر سازد، بلکه این آشنایی، سطحی و املا عاطفی است و حرف هایی هم که در آن مقطع رد و بدل می شود به همینگونه است است و در آنها از اصول موثر در شناخت، خبری نیست بویژه در ارتباط تلفن و یا اینترنتی که ازمواجهه حسی و مستقیم بی بهره است.
اگر سری به هفته نامه و مجلات خانوادگی بزنیم، صفحات همراز و پزشک مشاور، مملو از غمنامه هایی است که دختر و پسرها از دوستی و ازدواج های ناکام خود نوشته اند. بسیاری از ایشان، وقتی شور و اشتیاق اولیه شان فرو نشست و با واقعیت های زندگی، بیشتر روبه رو شدند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت کرده و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه شده اند.
دکتر جامعه شناسی پیرامون ضعف این پیوندها می گوید: جوانانی که همدیگر را در پارک و خیابان ها می یابند یا از طریق تماس تلفنی به همدیگر علاقه مند می شوند، اصولا مبنا و اساس علاقه مندی خود را بر همان نگاه های اولیه پایه گذاری می کنند و این عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد قاعدتا بعد از مدت زمانی به تحلیل می رود، لذا می بینیم که اغلب چنین ازدواج هایی حتی بعد از مدت زمان کوتاهی (کمتر از دو سال) به طلاق می انجامد.
برای شناخت لازم باید بر بافت خانوادگی، فرهنگی، اقلیمی، شرایط محیطی که فرد در آن رشد یافته، میزان تحصیلات و شاخص هایی از این قبیل، دقت و مطالعه کرد تا طرفین زمینه های تفاهم را بازشناسی کنند. بسیار ساده انگاری است که انسان به کسی اعتماد کند که به صرف «دیدن عکس دختری در اینترنت بلافاصله پیام داده و خواستگاری کند و مدعی باشد نیمی از ثروت خود را از دست بدهد و به کشوری دیگر سفر کند» اگر هم چنین موردی وجود داشته باشد می تواند به عنوان ملاک عمومی و قانونی همگانی در امر ازدواج باشد.
ازدواج و همدلی و همراهی در فراز و نشیب زندگی شناختی بسیار عمیق و فراتر از این دست مسائل نیاز دارد. البته اگر دختر و پسر پس از مطالعه دقیق بر عوامل ایجاد شناخت به تفاهم رسیده و قصد ازدواج داشته باشند می توانند با هماهنگی خانواده ها برای اطمینان و ایجاد هماهنگی و همسانی بیشتر با نامزدی شرعی (عقد موقت) به خواست خود برسند، بدین ترتیب طرفین با راهیابی به مقصود از طریق مواجهه حسی و نظری از راه صحیح و موردپسند عرف و شرع به شناخت کاملی از یکدیگر خواهند رسید.
به امید آنکه رسانه ها به جای ارایه الگوی ناصحیح و مردود در انظار کارشناسان علوم تربیتی و اجتماعی و خلاف شرع آن هم بهاسم استفاده از پدیده اطلاع رسانی جدید و به جای معرفی سایت ها و راههای بی ارزش و گمراه کننده و تبلیغ ضدارزش ها به وظیفه خطیر خود توجه بیشتری کرده و جوانان را به سوی راههایی علمی و مطابق با علم و اخلاق آشنا سازند


نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





زیبا باشد در غیر این صورت متوسط و معمولی بوده و چهره عادی و قابل قبول داشته باشد . چهره خیلی زیبا و خیلی زشت مطرود است . اگر عاشق او هستید قطع رابطه کنید و رابطه باید توأم با دوست داشتن باشد و نه عشق ،اگر فرد مرد است ، چهره و جذابیت عادی داشته باشد، کفایت می کند.مرد باید هوش بالاتری نسبت به زن داشته باشد، مثلاً ضریب هوشی مرد ??? و ضریب هوشی زن?? باشد مشکلی پیش نمی آید. بالعکس آن تولید اشکال می کند. این حالت در مورد جامعه زن سالاری مصداق دارد.
اگر مرد ?ـ? سال بزرگتر باشد ، در غیر صورت جز مواردی، ایجاد اختلاف شدید می کند.
قد هر دو متناسب باشد و مرد قدی بلند تر داشته باشد و اختلاف خیلی زیاد، تولید بازخوردهای منفی ایجاد می کند.
تناسب اندام و چاقی و لاغری باید متناسب باشد و مثلاً مرد بلند قد و چاق با زن کوتاه و لاغر یا زن لاغر و ترکه ای و بلند قد به مرد کوتاه و چاق نباید ازواج کند.
پسر باید خانواده دختر را پسندیده باشد و خانواده دختر نیز پسر را .
دختر باید خانواده پسر را پسندیده باشد و خانواده پسر نیز دختر را .
خانواده های دختر و یا پسر باید همدیگر را پسندیده باشند. دختر و پسر باید ضمن تماس شش ماهه، به مشاوره ازدواج دعوت شده و در آنجا نیز مهر تأئید دریافت دارند.
حتماً از یک دین و مذهب باشند.
اختلاف فاحش فرهنگی وجود نداشته باشد.
برای ازدواج لازم نباشد فردا از محل زندگی خود در مکان دورتر به محل فعلی مهاجرت کند در حالی که سال ها در آنجا زندگی کرده باشد.
در صورتی که پسر یا دختر اولین فرزند یا آخرین فرزند خانواده باشند. نیازمند دقت بیشتر می باشد . زیرا این دو فرزند اشکالات خاص خود را دارند.
تحصیلات مرد باید بیشتر از زن باشد یا حداقل مساوی باشند و حالت عکس آن تولید تعارضات خانوادگی می کند.
درآمد اقتصادی مرد بطور حتم و زن احتمالاً در آینده نزدیک قابل افزایش باشد.
شغل ثابت، محل و مکان ثابت ، حقوق و مزایا و مرخصی ثابت و معین در خصوصیات حرفه ای مرد وجود داشته باشد
وضعیت اقتصادی خانواده دو طرف اختلاف فاحش نداشته باشد .
ازدواج در زمان شروع کار، و یا پایان آن نباید صورت بگیرد.
اطمینان از فقدان رفتارهای انحرافی جنسی در دو طرف کسب شده باشد .
بیماری ناتوان کننده نظیر دیابت، معلولیت، ناشنوایی، نابینایی و انواع فلج و ناتوانی جنسی و سرد مزاجی در دو طرف وجود نداشته باشد. بیماری مقاربتی نظیر سوزاک، سفیلیس نیز وجود نداشته باشد.
از وجود رفتار و تمایلات و رفتار جنسی از نوع هموسکچوالیتی( همجنس بازی) در مرد کسب اطلاع شود.
اعتماد به نفس بالای واقعی یا معمولی در هر دو زوج باید وجود داشته باشد.
میزان متعادلی از احساس شک و تردید، اعتماد و عدم اعتماد، امید و نا امیدی و گناه و شرم باید در هر دو طرف وجود داشته باشد.
زن اختلال هیستریک، وسواس، اجبار و غیره نداشته باشد.
در صورت وجود روابط نامشروع و بیمار گونه و انحرافات جنسی دیگر باید از فرد مورد نظر دوری گزید.
احساس مذهبی، اخلاقی، سوپرایگو و وجدان اخلاقی در فرد فعال باشد و افراطی و تفریطی نباشد.
در شش ماه آشنایی، به علایق جنسی، روانی، عاطفی، فکری، مطالعاتی، عشقی، آداب و عدات روزانه، غذا، تفریح و میهمانی وصله رحم و نظایر آن باید آشنا شد ، توافق کرد و سپس ازدواج نمود.
اختلافات شخصیتی و رفتاری نباید وجود داشته باشد. در غیر این صورت یا باید درمان شود و یا اینکه متارکه عملی خواهد شد.
علایم خفیف عقب ماندگی ذهنی در هیچ کدام از آنها موجود نباشد.
اهل عالم ارجح هستند. کسانی که پول دوست بوده و بطور مرضی پول جمع می کنند از نظر روانکاوی شخصیت شایسته ازدواج نمی باشد.
علایم خفیف یا شدید بیماریهای روان پریشی و روان نژندی در هر دو وجود نداشته باشند.
بیماریهای پوستی غیر قابل بهبود مانند، پسوریازیس، جذام و پمفیگوس و نظایر آن وجود نداشته باشد.
دستگاه تناسلی هر دو سالم باشد و سوراخ اضافه، انسداد و اختلال در کار بیضه یا واژن و رحم نظایر آن در کار نباشد.
بیماری روانی خانوادگی و موروثی وجود نداشته باشد.
تجانس گروهای خونی وجود داشته باشد.
مشاوره ژنتیک صورت داده باشند و هماهنگی ژنتیکی تائید سشده باشد.
به خداوند و فرستادگان آنها ایمان واقعی داشته باشند.
در صورت وجود اختلال پارانوئیدی( شک و تردید مرضی) در ختر یا پسر بایستی سریعاً رابطه را قطع کرد، زیرا خداوند بزرگ است و فردی را مناسب حال او خواهد رساند.


نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





اصل پیوستگى بین زن و مرد امرى سفارشى و تحمیلى نیست، بلکه از امورى است که طبیعت‏بشرى بلکه طبیعت‏حیوانى،

با رساترین وجه آن را توجیه و بیان مى‏کند و از آنجا که اسلام دین فطرت است طبعا این امر را تجویز کرده است،

(و بلکه مقدار طبیعیش را مورد تاکید هم قرار داده).

و عمل تولید نسل و همچنین جوجه‏گذارى که از اهداف و مقاصد طبیعت است‏خود تنها عامل و سبب اصلى است که این پیوستگى

را در قالب ازدواج ریخته و آن را از اختلاطهاى بى‏بندوبار و از صرف نزدیکى کردن در آورده تا شکل ازدواج توام با تعهد به آن بدهد

.و به همین جهت مى‏بینیم حیواناتى که تربیت فرزندشان به عهده والدین است، زن و مرد و به عبارت دیگر نر و ماده خود را نسبت‏به

یکدیگر متعهد مى‏دانند، همانند پرندگان که ماده آنها مسؤول حضانت و پرورش تخم و تغذیه و تربیت جوجه است

و نر آنها مسؤول رساندن آب و دانه به آشیانه.

و نیز مانند حیواناتى که در مساله تولید مثل و تربیت فرزند احتیاج به لانه دارند، ماده آنها در ساختن لانه و حفظ آن نیاز به همکارى نر دارد

که اینگونه حیوانات براى امر تولید مثل روش ازدواج را انتخاب مى‏کنند و این خود نوعى تعهد و ملازمت و اختصاص بین دو جفت نر

و ماده را ایجاب مى‏کند و آن دو را به یکدیگر مى‏رساند و نیز به یکدیگر متعهد مى‏سازد و در حفظ تخم ماده و تدبیر آن و بیرون کردن جوجه از

تخم و همچنین تغذیه و تربیت جوجه‏ها شریک مى‏کند، و این اشتراک مساعى همچنان ادامه دارد تا مدت تربیت اولاد به پایان رسیده

و فرزند روى پاى خود بایستد و از پدر و مادر جدا شود، و دوباره نر و ماده ازدواج نموده، ماده مجددا تخم بگذارد و…

پس عامل نکاح و ازدواج همانا تولید مثل و تربیت اولاد است، و مساله اطفاى شهوت و یا اشتراک در اعمال زندگى چون کسب

و زراعت و جمع کردن مال و تدبیر غذا و شراب و وسایل خانه و اداره آن امورى است که از چهار چوب غرض طبیعت و

خلقت‏خارج است و تنها جنبه مقدمیت داشته و یا فواید دیگرى غیر از غرض اصلى بر آنها مترتب مى‏شود.

آزادى‏هاى جنسى بر خلاف سنت طبیعت است
از این جا روشن مى‏گردد که آزادى و بى بند و بارى در اجتماع زن و مرد به اینکه هر مردى به هر زنى که خواست در آویزد

و هر زنى به هر مردى که خواست کام دهد و این دو جنس در هر زمان و هر جا که خواستند با هم جمع شوند، و عینا مانند حیوانات زبان بسته،

بدون هیچ مانع و قید و بندى نرش به ماده‏اش بپرد، همانطور که تمدن غرب وضع آنان را به تدریج‏به همین جا کشانیده، زنا و حتى زناى با زن شوهردار متداول شده است.

و همچنین جلوگیرى از طلاق و تثبیت ازدواج براى ابد بین دو نفرى که توافق اخلاقى ندارند و نیز ممنوع کردن زن از اینکه همسر

مثلا دیوانه‏اش را ترک گفته، با مردى سالم ازدواج کند، و محکوم ساختن او که تا آخر عمر با شوهر دیوانه‏اش بگذارند.

و نیز لغو و بیهوده دانستن توالد و خوددارى از تولید نسل و شانه خالى کردن از مسؤولیت تربیت اولاد، و نیز مساله اشتراک

در زندگى خانه را مانند ملل پیشرفته و متمدن امروز زیربناى ازدواج قرار دادن، و نیز فرستادن شیرخواران به شیر خوارگاههاى عمومى

براى شیر خوردن و تربیت‏یافتن، همه و همه بر خلاف سنت طبیعت است و خلقت‏بشر به نحوى سرشته شده که با سنت‏هاى جدید منافات دارد.

بله حیوانات زبان بسته که در تولد و تربیت، به بیش از آبستن شدن مادر و شیر دادن و تربیت کردن او یعنى با او راه برود،

و دانه بر چیدن و یا پوزه به علف زدن را به او بیاموزد، احتیاجى ندارند طبیعى است که احتیاجى به ازدواج و مصاحبت و اختصاص

نیز ندارد، ماده‏اش هر حیوانى که مى‏خواهد باشد، و نر نیز هر حیوانى که مى‏خواهد باشد، چنین جاندارانى در جفت گیرى آزادى دارند،

البته این آزادى هم تا حدى است که به غرض طبیعت‏یعنى حفظ نسل ضرر نرساند.

مبادا خواننده عزیز خیال کند که خروج از سنت‏خلقت و مقتضاى طبیعت اشکالى ندارد، چون نواقص آن با فکر و دیدن برطرف مى‏شود،

و در عوض لذائذ زندگى و بهره‏گیرى از آن بیشتر مى‏گردد، و براى رفع این توهم مى‏گوئیم این توهم از بزرگترین اشتباهات است،

زیرا این بنیه‏هاى طبیعى که یکى از آنها بنیه انسانیت و ساختمان وجودى او است مرکباتى است تالیف شده از اجزائى زیاد که

باید هر جزئى در جاى خاص خود و طبق شرایط مخصوصى قرار گیرد، طورى قرار گیرد که با غرض و هدفى که در خلقت

و طبیعت مرکب در نظر گرفته شده، سازگار باشد، و دخالت هر یک از اجزا در بدست آمدن آن غرض و به کمال رساندن نوع،

نظیر دخالتى است که هر جزء از معجون و داروهاى مرکب دارد و شرایط و موفقیت هر جزء، نظیر شرایط و موفقیت اجزاى دارو

است که باید وصفى خاص و مقدارى معین و و وزن و شرایطى خاص داشته باشد، که اگر یکى از آنچه گفته شد نباشد و یا کمترین

انحرافى داشته باشد اثر و خاصیت دارو هم از بین مى‏رود(و چه بسا در بعضى از موارد مضر هم بشود).

از باب مثال انسان موجودى است طبیعى و داراى اجزائى است که بگونه‏اى مخصوص ترکیب‏یافته است و این ترکیبات طورى است

که نتیجه‏اش مستلزم پدید آمدن اوصافى در داخل و صفاتى در روح و افعال و اعمالى در جسمش مى‏گردد، و بنا بر این فرض اگر بعضى

از افعال و اعمال او از آن وصف و روشى که طبیعت‏برایش معین کرده منحرف شود، و خلاصه انسان روش عملى ضد طبیعت را

براى خود اتخاذ کند، قطعا در اوصاف او اثر مى‏گذارد، و او را از راه طبیعت و مسیر خلقت‏به جائى دیگر مى‏برد، و نتیجه این انحراف

بطلان ارتباطى است که او با کمال طبیعى خود و با هدفى که دارد، به حسب خلقت در جستجوى آن است.

و ما اگر در بلاها و مصیبتهاى عمومى که امروز جهان انسانیت را فرا گرفته و اعمال و تلاشهاى او را که به منظور رسیدن

به آسایش و سعادت زندگى انجام مى‏شود بى نتیجه کرده و انسانیت را به سقوط و انهدام تهدید مى‏کند بررسى دقیق کنیم، خواهیم دید

که مهمترین عامل در آن مصیبتها، فقدان و از بین رفتن فضیلت تقوا و جایگزینى به بى شرمى و قساوت و درندگى و حرص است،

و بزرگترین عامل آن بطلان و زوال، و این جایگزینى، همانا آزادى بى حد، و افسار گسیختگى، و نادیده گرفتن نوامیس طبیعت در

امر زوجیت و تربیت اولاد است، آرى سنت اجتماع در خانه و تربیت فرزند(از روزى که فرزند به حد تمیز مى‏رسد تا به آخر عمر)در

عصر حاضر قریحه رافت و رحمت و فضیلت عفت و حیا و تواضع را مى‏کشد.

و اما اینکه توهم کرده بودند که ممکن است آثار شوم نامبرده از تمدن عصر حاضر را با فکر و رؤیت از بین برد، در پاسخ باید گفت:

هیهات که فکر بتواند آن آثار را از بین ببرد، زیرا فکر هم مانند سایر لوازم زندگى وسیله‏اى است که تکوین آن را ایجاد کرده و

طبیعت آن را وسیله‏اى قرار داده، براى اینکه آنچه از مسیر طبیعت‏خارج مى‏شود به جایش برگرداند، نه اینکه آنچه طبیعت و خلقت انجام مى‏دهد

باطلش سازد و با شمشیر طبیعت‏خود طبیعت را از پاى در آورد، شمشیرى که طبیعت در اختیار انسان گذاشت تا شرور را از آن دفع کند

و معلوم است که اگر”فکر”که یکى از وسایل طبیعت است در تایید شؤون فاسد طبیعت‏بکار برود، خود این وسیله هم همانند دیگر وسایل فاسد

و منحرف خواهد شد و لذا مى‏بینید که انسان امروز هر چه با نیروى فکر آنچه از مفاسد را که فسادش اجتماع بشر را تهدید کرده، اصلاح مى‏کند.

همین اصلاح خود نتیجه‏اى تلخ‏تر و بلائى دردناک‏تر را به دنبال مى‏آورد، بلائى که هم دردناک‏تر و هم عمومى‏تر است.

بدون فضائل نفسانى زندگى اجتماعى بشر از هم مى‏پاشد

بله، چه بسا گوینده‏اى از طرفداران این فکر بگوید که: صفات روحى که نامش را ” فضائل نفسانى” مى‏نامند، چیزى جز بقایاى دوران اساطیر

و افسانه‏ها و توحش نیست و اصلا با زندگى انسان مترقى امروز هیچ گونه سازشى ندارد،

از باب نمونه: “عفت”، ” سخاوت”، “حیا”، “رافت”و”راستگوئى”را نام مى‏بریم، مثلا عفت، نفس را بى جهت از

خواهشهاى نفسانى باز داشتن است و سخاوت از دست دادن حاصل و دست رنج آدمى است که در راه کسب و بدست آوردنش

زحمتها و محنتهاى طاقت‏فرسا را متحمل شده است و علاوه بر این مردم را تن‏پرور و گدا و بیکاره بار مى‏آورد.همچنین شرم و

حیا ترمز بیهوده‏اى است که نمى‏گذارد آدمى حقوق حقه خود را از دیگران مطالبه کند و یا آنچه در دل دارد بى پرده اظهار کند.و

رافت و دلسوزى که نقیصه بودنش احتیاج به استدلال ندارد، زیرا ناشى از ضعف قلب است، و راستگوئى نیز امروز با وضع زندگى سازگار نیست.

و همین منطق، خود از نتائج و ره‏آوردهاى آن انحرافى است که مورد گفتار ما بود، چون این گوینده توجه نکرده به اینکه این فضائل در جامعه

بشرى از واجبات ضروریه‏اى است که اگر از اجتماع بشرى رخت‏بربندد، بشر حتى یک ساعت نیز نمى‏تواند به صورت جمعى زندگى کند.

اگر این خصلت‏ها از بشر برداشته شود و هر فرد از انسان به آنچه متعلق به سایرین است تجاوز نموده، مال و عرض و حقوق آنان را پایمال کند،

و اگر احدى از افراد جامعه نسبت‏به آنچه مورد حاجت جامعه است‏سخا و بخشش ننماید، و اگر احدى از افراد بشر در ارتکاب اعمال

زشت و پایمال کردن قوانینى که رعایتش واجب ست‏شرم نکند، و اگر احدى از افراد نسبت‏به افراد ناتوان و بیچاره چون اطفال و

دیوانگان که در بیچارگى خود هیچ گناهى و دخالتى ندارند رافت و رحمت نکند، و اگر قرار باشد که احدى به احدى راست نگوید

و در عوض همه بهم دروغ بگویند، و همه به هم وعده دروغ بدهند، معلوم است که جامعه بشریت در همان لحظه اول متلاشى گشته و بقول معروف”سنگ روى سنگ قرار نمى‏گیرد”.

پس جا دارد که این گوینده حداقل این مقدار را بفهمد که این خصال نه تنها از میان بشر رخت‏بر نبسته، بلکه تا ابد هم رخت‏بر نمى‏بندد

و بشر طبعا و بدون سفارش کسى به آن تمسک جسته، تا روزى که داعیه”زندگى کردن دستجمعى”در او موجود است آن خصلت‏ها را حفظ مى‏کند.

تنها چیزى که در باره این خصلتها باید گفت و در باره آن سفارش و پند و اندرز کرد، این است که باید این صفات را تعدیل کرده

و از افراط و تفریط جلوگیرى نمود تا در نتیجه با غرض طبیعت و خلقت در دعوت انسان به سوى سعادت زندگى موافق شود،

(که اگر تعدیل نشود و به یکى از دو طرف افراط و یا تفریط منحرف گردد، دیگر فضیلت نخواهد بود)و اگر آنچه از صفات و خصال

که امروز در جوامع مترقى فضیلت پنداشته شده، فضیلت انسانیت‏بود، یعنى خصالى تعدیل شده بود، دیگر این همه فساد در جوامع پدید نمى‏آورد

و بشر را به پرتگاه هلاکت نمى‏افکند بلکه بشر را در امن و راحتى و سعادت قرار مى‏داد.

حال به بحثى که داشتیم برگشته و مى‏گوئیم: اسلام امر ازدواج را در موضع و محل طبیعى خود قرار داده، نکاح را حلال و زنا و سفاح

را حرام کرده و علاقه همسرى و زناشوئى را بر پایه تجویز جدائى(طلاق)قرار داده، یعنى طلاق و جدا شدن زن از مرد را جایز دانسته

و نیز به بیانى که خواهد آمد این علقه را بر اساسى قرار داده که تا حدودى این علاقه را اختصاصى مى‏سازد، و از صورت هرج و مرج

در مى‏آورد و باز اساس این علقه را یک امر شهوانى حیوانى ندانسته، بلکه آن را اساسى عقلانى یعنى مساله توالد و تربیت دانسته و رسول گرامى

در بعضى از کلماتش فرموده: “تناکحوا تناسلوا تکثروا…”(یعنى نکاح کنید و نسل پدید آورید و آمار خود را بالا ببرید).

اسلام مردان را بر زنان استیلا داده است: اگر ما در نحوه جفت گیرى و رابطه بین نر و ماده حیوانات مطالعه و دقت کنیم خواهیم دید که

بین حیوانات نیز در مساله جفت گیرى، مقدارى و نوعى و یا به عبارت دیگر بوئى از استیلاى نر بر ماده وجود دارد و کاملا احساس مى‏کنیم

که گوئى فلان حیوان نر خود را مالک آلت تناسلى ماده، و در نتیجه مالک ماده مى‏داند و به همین جهت است که مى‏بینیم نرها بر سر

یک ماده با هم مشاجره مى‏کنند، ولى ماده‏ها بر سر یک نر به جان هم نمى‏افتند، (مثلا یک الاغ و یا سگ و یا گوسفند و گاو ماده وقتى مى‏بینند

که نر به ماده‏اى دیگر پریده، هرگز به آن ماده حمله‏ور نمى‏شود، ولى نر این حیوانات وقتى ببیند که نر ماده را تعقیب مى‏کند خشمگین مى‏شود به آن نر حمله مى‏کند).

و نیز مى‏بینیم آن عملى که در انسانها نامش خواستگارى است، در حیوانها هم(که در هر نوعى به شکلى است)از ناحیه حیوان نر انجام مى‏شود

و هیچگاه حیوان ماده‏اى دیده نشده که از نر خود خواستگارى کرده باشد و این نیست مگر به خاطر اینکه حیوانات با درک غریزى خود،

درک مى‏کنند که در عمل جفت گیرى که با فاعل و قابلى صورت مى‏گیرد، فاعل نر، و قابل(مفعول)ماده است و به همین جهت ماده، خود را ناگزیر از تسلیم و خضوع مى‏داند.

و این معنا غیر از آن معنائى است که در نرها مشاهده مى‏شود که نر مطیع در مقابل خواسته‏هاى ماده مى‏گردد(چون گفتگوى ما تنها

در مورد عمل جفت گیرى و برترى نر بر ماده است و اما در اعمال دیگرش از قبیل بر آوردن حوائج ماده و تامین لذتهاى او، نر مطیع ماده است)،

و برگشت این اطاعت(نر از ماده)به مراعات جانب عشق و شهوت و بیشتر لذت بردن است، (هر حیوان نرى از خریدن ناز ماده

و بر آوردن حوائج او لذت مى‏برد)پس ریشه این اطاعت قوه شهوت حیوان است و ریشه آن تفوق و مالکیت قوه فحولت و نرى حیوان است و ربطى به هم ندارند.

و این معنا یعنى لزوم شدت و قدرتمندى براى جنس مرد و وجوب نرمى و پذیرش براى جنس زن چیزى است که اعتقاد به آن کم و

بیش در تمامى امت‏ها یافت مى‏شود، تا جائى که در زبانهاى مختلف عالم راه یافته بطورى که هر شخص پهلوان و هر چیز تسلیم ناپذیر

را “مرد”، و هر شخص نرمخو و هر چیز تاثیر پذیر را”زن”مى‏نامند، مثلا مى‏گویند: شمشیر من مرد است‏یعنى برنده است، یا فلان گیاه نر و یا فلان مکان نر است، و…

و این امر در نوع انسان و در بین جامعه‏هاى مختلف و امت‏هاى گوناگون فى الجمله جریان دارد، هر چند که مى‏توان گفت

جریانش(با کم و زیاد اختلاف)در امت‏ها متداول است.و اما اسلام نیز این قانون فطرى را در تشریع قوانینش معتبر شمرده

و فرموده: “الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض” (?) ، و با این فرمان خود، بر زنان واجب کرد

که درخواست مرد را براى همخوابى اجابت نموده و خود را در اختیار او قرار دهند.



نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





زندگی مشترک افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. زیرا این مهارت ها و توانایی های انسان است که در وقت لزوم، به یاری او می آید تا مشکلات ، اختلافات و نقاط ضعف و کاستی های زندگی مشترکش را برطرف نماید. حال چنانچه زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یک زندگی مشترک، همیشه در گرو توانایی ها و مهارت های خاصی است که در حقیقت تضمین کننده ای قابل اطمینان برای خوشبختی زوجین به حساب می آیند.

به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.

مهارت در خودآگاهی

آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک می کند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می دهد که چگونه می تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.

خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می نماید، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می بخشد.

«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.

به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.

کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که می توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.

شناخت تفاوت های میان زنان و مردان

در یک بعد کلی می توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، می توان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:

? – دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی کاملاً متفاوت است

این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب می آِید. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوت ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می شود.

? – استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد

استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و می خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.

? – زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند

چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد و به سلامت وعقیده و … آنان اهمیت می دهد.

? – مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است

با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می نماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده می شود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.

? – صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است

زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.

? – نگاه مردان به مسائل، کلی تر است

مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می سازد.

? – جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد

مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.

? – زن ها عاطفی تر از مردها هستند

یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و … را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می کند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد و او را به موفقیت می رساند.

مهارت در همدلی با افراد

همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسان ها کمک بسیاری می کند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می کنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می تواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، می توانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.

اصول مهارت همدلی

? – به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.

هنگامی که کسی صحبت می کند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمی توان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که می گوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.

? – با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی توان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن می گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.

? – به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن می گوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش می پردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او می کنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.

? – خود را به جای طرف مقابل بگذارید.

تنها در این صورت است که می توانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.

? – در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.

معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.

مهارت حل اختلاف

این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.

اصول مهارت حل اختلاف

- صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.

حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.

- منفی سخن نگویید.

اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.

- در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.

به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.

- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.

- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.

چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.

- نظر و عقیده خود را بیان کنید.

ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.

- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.

به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.

- عذرخواهی مشکل نیست.

در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.

- هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.

برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.

لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.

مهارت تصمیم گیری

تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می کنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.

انواع تصمیم گیری

? – تصمیم گیری احساسی؛ که تصمیم براساس یک احساس خاص ( عشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و…) گرفته می شود.

? – تصمیم گیری اجتنابی؛ تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی می کند تا آنجا که می تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود می آورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.

? – تصمیم گیری اخلاقی؛ تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه می کند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.

? – تصمیم گیری تکانشی؛ این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله می کند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او می گیرد.

? – تصمیم گیری مطیعانه؛ سبک تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می گیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا می شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می توان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.

? – تصمیم گیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی است که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می شود.

اصول تصمیم گیری عقلانی

تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:

- مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی است که فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می نماید.

- حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات: با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را می یابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.

- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب: فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.

- تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی که گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.

- برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.

- اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می شود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.

- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر می کرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند



نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





هم جدی بگیرید، هم نگیرید

خواص ازدواج برای آقایان

_ قبل از ازدواج خوابیدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بیدار شدن زودتر از خورشید. نتیجه‌گیری اخلاقی: سحرخیز شدن

_ قبل از ازدواج رفتن به سفر بی‌‌اجازه، بعد از ازدواج رفتن به حیاط بااجازه. نتیجه‌گیری اخلاقی: کسب اعتبار

_ قبل از ازدواج خوردن بهترین غذاها بی‌‌‌‌منت، بعد از ازدواج خوردن غذاهای سوخته با منت. نتیجه‌گیری اخلاقی: تقویت‌ معده

_ قبل از ازدواج استراحت مطلق بی‌‌جر و بحث، بعد از ازدواج کار کردن در شرایط سخت. نتیجه‌گیری اخلاقی: ورزیده شدن

_ قبل از ازدواج آموزش گیتار و سنتور و… بعد از ازدواج آموزش بچه‌داری و شستن ظرف. نتیجه‌گیری اخلاقی: همدردی با خانم‌ها

_ قبل از ازدواج گرفتن پول تو جیبی از پاپا، بعد از ازدواج دادن کل حقوق به خانم. نتیجه‌گیری اخلاقی: مستقل شدن

خواص ازدواج برای خانم ها

_ قبل از ازدواج وزن ایده‌آل با چهره‌ای بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوی. نتیجه‌گیری اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت

_ قبل از ازدواج ایستادن در صف سینما و استخر، بعد از ازدواج ایستادن در صف شیر و گوشت. نتیجه‌‌گیری اخلاقی: آموزش ایستادگی

_ قبل از ازدواج تعطیلات رفتن به دیزین واسکی، بعد از ازدواج در تعطیلات شست و شوی خانه و لباس. نتیجه‌گیری اخلاقی: پر شدن اوقات‌فراغت

_ قبل از ازدواج نوشتن کتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس. نتیجه‌گیری اخلاقی: شهرت بادآورده

_ قبل از ازدواج صحبت تلفنی بی‌‌محاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفی حتی برای ده دقیقه. نتیجه‌گیری اخلاقی: حفظ عضلات صورت

_ قبل از ازدواج رفتن به سفرهای هفتگی، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارک سر کوچه.‌ نتیجه‌گیری اخلاقی: در امنیت کامل به سر برد



نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





برای لحظه ای بی اختیار نگاهش روی گل های قالی ثابت می ماند و فکرش به گذشته ها می رود… روزی که پس از امضای برگه طلاق ، پایش را از دفترخانه بیرون گذاشت ، نفس عمیقی از ته دل کشید، حس پرنده ای را داشت که از قفس آزاد شده باشد، با خودش عهد بست که دیگر هیچ وقت به فکر ازدواج با هیچ مردی نیفتد.
می خواست برای همیشه مجرد بماند، مگر آدم یک اشتباه را چند بار تکرار می کند؟
دو، سه سال اول از همه مردها متنفر بود اما هرچه زمان بیشتر می گذشت ، میل به تجرد و تنهایی کم کم جایش را به خلائی دایمی می داد…
هنوز هم در نظر بسیاری از افراد جامعه ، زنان برای دستیابی به آرامش و خوشبختی حق چندانی ندارند، انتظار عموم مردم از زنان این است که در هر شرایطی بسوزند و بسازند، اما حتی لحظه ای فکر طلاق را به ذهن خود راه ندهند، چرا که به اعتقاد آنها طلاق لکه ننگی پاک نشدنی است.
کارشناسان و آسیب شناسان امور اجتماعی معتقدند برخورد و نگاه جامعه نسبت به زنان بیوه و شوهر از دست داده در کشور ما، در شان جامعه دین مدار و با ارزشهای انسانی نیست و باید مطابق با وضعیت اجتماعی این قشر از زنان ، تغییر یابد.
در نظر گرفتن راههایی برای تمکن مالی زنان بیوه ، ایجاد شرایط مطلوب برای تربیت فرزندان این زنان ، جلوگیری از بروز مشکلات روحی و روانی در این زنان و حمایت از این قشر در زمان پیری و از کارافتادگی و حتی ایجاد تسهیلاتی برای بیمه خاص اجتماعی این زنان به منظور برخورداری از خدمات و تسهیلات ویژه ، همه از جمله مواردی است که باید بیشتر توجه مسوولان را جلب کند.
برخی از زنان بیوه از برخورد نامناسب افراد جامعه با خود گله دارند و می گویند: «مردم فکر می کنند زن بیوه ، موجودی است که باید همیشه در چارچوب تنگ «سرنوشت» به او نگریست » یکی از همین زنان بیوه می گوید: «از قدیم گفته اند حتی روسری زن بیوه هم دشمن اوست ، زمانی که ??سال داشتم ، همسرم را در حادثه رانندگی از دست دادم و پس از آن ، تمام اقوام با من قطع رابطه کردند و مرا با کوله باری از مشکلات ، تنها گذاشتند.
از آن به بعد بود که در محل کارم به من پیشنهاد می کردند که ازدواج کنم ؛ آن هم ازدواج موقت ، اما هیچ کس به مشکلات روحی و روانی و نیازهای واقعی من به عنوان یک زن بیوه توجهی نداشت.»
متاسفانه در جامعه ما از جنبه فرهنگی و نگرشی ، زن بیوه ، آزادی زن شوهردار را ندارد، زنان بیوه در رفت و آمدهای اجتماعی راحت نیستند و نگرانند نکند برای آنها مساله ای پیش بیاید، این در حالی است که برخی از افراد جامعه نسبت به زنان بیوه ای که می خواهند ازدواج مجدد کنند، نیز دید مثبتی ندارند و به این موضوع به گونه ای متفاوت می نگرند، به طوری که مشکلات زنان بیوه ای که همسر خود را بر اثر فوت از دست داده اند، به مراتب کمتر از زنان بیوه مطلقه است و معمولا جامعه با دید بهتری به زن بیوه شوهر مرده می نگرد چرا که مردم می پندارند این دسته از زنان بیوه ، تقصیری در بیوه شدن خود نداشته اند.

ترس از آینده
زنان بیوه که از همسرانشان جدا شده اند، بیشتر برخوردهایشان احساسی است و رفتارشان حتی با نزدیکان و فرزندان کمتر حالت طبیعی دارد، زنان بیوه به دلیل مشکلات موجود نمی توانند از فرزندشان حمایت کنند و در نتیجه ارتباط کاملی با فرزندانشان ندارند و از آنجا که این فرزندان حامی و پشتیبان درستی ندارند، در معرض مسائل و آسیبهای اجتماعی قرار می گیرند.
این در حالی است که نداشتن اطمینان از زندگی آینده ، نبود امنیت شغلی ، نداشتن روحیه مناسب و اعتماد به نفس کافی ، ترسیم آینده ای نامعلوم و ناگزیر از بیان جزییات زندگی شخصی از ترس شنیدن زخم زبان و طعنه اطرافیان در نهایت به انزوا و افسردگی زنان بیوه منجر می شود.
نگرش خاص جامعه که ناشی از تعصبات فرهنگ سنتی است ، موجب شده زنانی که بر اثر فوت همسر یا طلاق ، بیوه شده اند، بخت کمتری در انتخاب مجدد همسر داشته و یا از ازدواج مجدد امتناع می ورزند.

لکه ننگ پاک نشدنی!
بسیاری از مردم بر این باورند که طلاق در جامعه ما صورت بسیار بدی دارد، از آن می ترسند و حتی از به زبان آوردن این کلمه هراس دارند به همین دلیل است که در جامعه ما، زنان ترجیح می دهند تمام مشکلات و فشارها را تحمل کنند و در هر شرایطی بسوزند و بسازند، اما طلاق نگیرند، چراکه به اعتقاد آنها طلاق یک لکه ننگ پاک نشدنی است.
هنگامی که زنی به دلایل مختلفی مجبور به طلاق می شود، ابتدا دوستان وی از او دور شده و اطرافیان مانند بیماری مسری با او رفتار می کنند، به همین دلیل بسیاری از زنان مطلقه به دلیل شرایط موجود نمی گذارند، کسی از طلاق آنها اطلاع پیدا کند تا بتوانند دست کم بدون نگاههای شماتت بار و پر از طعنه و کنایه اطرافیان ، به زندگی خود ادامه دهند.
معصومه ، زنی که تحصیلات دانشگاهی عالی و موقعیت شغلی مناسبی در اداره ای دولتی دارد، مدت ?سال است که به دلیل برخی مشکلات به طلاق و جدایی تن داده است ، می گوید: اولین اتفاق پس از جدایی در جامعه ما طردشدگی است.
حتی دوستان صمیمی مان هم از ما فاصله می گیرند. اگر متاهل باشند، نگران می شوند که مبادا دوست مطلقه شان در فکر بر هم زدن زندگی مشترک آنها و به چنگ آوردن همسر و زندگی آنها باشد و اگر مجرد باشند، هم از سوی خانواده تحت فشار قرار بگیرند که ممکن است با داشتن چنین دوستی کسی به فکر ازدواج با تو نیفتد و خواستگاران از مطرح کردن پیشنهاد ازدواجشان منصرف شوند و تمام اینها از همان اولین ماههای جدایی شروع می شود.

تنگناهای مالی
داشتن شغلی مناسب ، تحصیلات عالی ، خانواده منسجم و مستحکم پدری که پس از جدایی بتوان به آنها به عنوان حامی تکیه کرد و همچنین امکانات مالی مناسب از مجموعه عواملی هستند که زندگی پس از جدایی را برای زنان بیوه ، قابل تحمل تر می کنند، این دسته از زنان بیوه معمولا امکان زندگی بهتری پس از جدایی داشته و حتی شانس ازدواج موفق تری نیز در آینده دارند.
یاسمن ??ساله ، لیسانس حسابداری و کارمند بانک است ، او ?سال پیش به دلیل برخی مشکلات و اختلافات از همسرش جدا شد؛ اما به گفته خودش آنچه تحمل آن شرایط را برایش آسان تر کرد، همدردی و همدلی آشنایان و بخصوص حمایت های بی دریغ خانواده بویژه پدر، مادر و برادرانش بود، او می گوید: هر چند برای خانواده ام تا مدتها حقیقت طلاق، سخت و باورنکردنی بود؛ اما کم کم پذیرفتند که ادامه آن زندگی برای من چیزی جز درد و رنج همراه نداشت ، پس از مدتی که از این واقعه تلخ گذشت ، این اطرافیان و خانواده ام بودند که با گرمی و صمیمیت مرا دربرگرفتند، هر کس به سهم خود تلاش می کرد تا به هر نحو ممکن مانع از نفوذ یاس و ناامیدی در وجودم شود.
در این شرایط بود که دوباره با جدیت به کارم ادامه دادم ، خودم را با بچه های فامیل سرگرم می کردم و پدر و مادر هم مثل همیشه با نگاه مهربانشان به من می فهماندند که می توانم هنوز هم به آنها تکیه کنم ! در این شرایط بود که کم کم دید منفی ام نسبت به آدمها تغییر کرد و تصمیم گرفتم دوباره از نو شروع کنم.
اما برخلاف این دسته که متاسفانه تعدادشان نیز در جامعه محدود است ، زنانی که متعلق به لایه های زیرین جامعه هستند، پس از جدایی ، با مشکلات بسیاری مواجه می شوند، تنگناهای اقتصادی در شرایط امروز جامعه ما کمر مردان را می شکند، امروزه اداره زندگی برای خانواده هایی که مردان ، سرپرستی آن را به عهده دارند، کار آسانی نیست ، پس به طور قطع این شرایط برای زنان تنهایی که علاوه بر رنج تنهایی و بی سرپناهی ، دغدغه معاش و سیر کردن شکم فرزند یا فرزندان کوچکشان را نیز بر دوش می کشند، به مراتب دشوارتر خواهد بود.
بیشتر این زنان نمی توانند زیر این فشارها، به زندگی ادامه دهند و سختی ها و مشکلات زندگی در کوتاه ترین زمانی که بتوان تصورش را کرد، شانه های ضعیفشان را خم می کند، بنابراین در چنین شرایطی است که خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج دوم می دهند، در واقع ازدواج بعدی این زنان ، بیشتر به دلیل شرایط غیرقابل تحمل مالی و معیشتی شان صورت می گیرد.
محبوبه نیز جزو این دسته از زنان است ، او چند ماه پس از جدایی از همسرش ، به دلیل فشارهای اقتصادی و تنگنایی که خانواده برایش ایجاد کرده بود، به ازدواج با مردی تن داد که ??سال از خودش بزرگتر بود و به قول خودش به جای پدرش بود.
او در این باره می گوید: سرنوشت برایم این طور رقم خورده بود که در انتخاب همسر اولم هیچ نقشی نداشته باشم ، من در خانواده ای پرجمعیت با ?خواهر و برادر قد و نیم قد و پدری که بازنشسته راه آهن بود، زندگی می کردم ، مادرم برای اداره زندگی مان در خانه همسایه ها کارگری می کرد.
بالاخره در ??سالگی پدرم به زور مرا به عقد پسر همسایه مان که کارهای خلاف و شر او در محل معروف بود، درآورد. دیری نگذشت که روزهای به مراتب سخت تری از آنچه در خانه پدری داشتم ، در خانه همسرم دیدم! او دست بزن داشت ، معتاد بود و خانه مان را پاتوق دوستان و مشتریان نااهلش کرده بود، هر روز و هر ساعت بدون کوچکترین بهانه ای ، مرا به باد کتک می گرفت.
اواخر هم از من می خواست که جنس مورد نیاز مشتری هایش را به محل قرار ببرم. هر بار که مخالفت می کردم ، با مشت و لگد به جانم می افتاد و سیاه و کبودم می کرد.

سالانه ??هزار زن در کشور بیوه می شوند
در حالی که بنا به اظهارنظر کارشناسان آسیبهای اجتماعی و براساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، هر سال آمار طلاق و جدایی در کشور افزایش می یابد، رئیس سابق سازمان بهزیستی از پیوستن سالانه ??هزار زن به جمع زنان مطلقه کشور خبر می دهد و می گوید: سالانه ??هزار زن در کشور با جدایی از همسر خود به جرگه زنان مطلقه می پیوندند که این آمار لزوم اقدامات پیشگیرانه و حمایت های اجتماعی از این قشر را بوضوح آشکار می سازد؛ چرا که براساس یافته ها، زنان مطلقه و بی سرپرست نیازمند، همواره نخستین قربانیان آسیبهای اجتماعی هستند.
وی تاکید می کند: البته باید به این نکته توجه داشت که اگر چه تمامی زنانی که از همسر خود جدا می شوند، نیازمند نبوده و چه بسا برخی از آنها نیز از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار بوده و نیازی به حمایت مالی و دریافت مستمری از سوی نهادهای حمایتی ندارند، اما تمام این زنان نیازمند دریافت خدمات اجتماعی و مددکاری و مشاوره به منظور ارتقای توانمندی های خود در مواقع رویارویی با مشکلات و آسیبهای اجتماعی در جامعه امروز هستند.

کاهش سن بیوگی
دکتر ابهری ، استاد دانشگاه و آسیب شناس اجتماعی ، افزایش طلاق و کاهش دوره زندگی مشترک زوج های جوان را موجب پایین آمدن سن بیوگی در میان زنان می داند و معتقد است : کف سن بیوه شدن در جامعه امروز ما از ??تا ??سالگی بوده و زنان در هر دوره ای با مشکلات خاص خود مواجه اند که در این خصوص دولت می تواند با تدوین سیاست ها و قوانین حمایتی خاص ، برای بازسازی و توانمندسازی این زنان در زندگی پس از جدایی ، گام موثری بردارد.
همچنین برای این زنان مشاغلی به منظور تامین درآمد ایجاد کند تا حداقل عوامل اقتصادی و مشکلات مالی موجب گرایش آنها به دامان فساد و آسیبهای اجتماعی نشود و اگر قرار است ازدواجی صورت گیرد، از روی میل و رضایت قلبی باشد نه از روی اجبار که در نهایت زمینه بروز نوع دیگری از آسیبهای اجتماعی ، در آنها به وجود آید.

چه باید کرد؟
بهره مندی از مشاوره متخصصان مجرب پیش از انتخاب همسر و ارائه آموزش های لازم در طول زندگی مشترک به منظور فراگیری مهارت های زندگی بخصوص در سالهای اول زندگی مشترک از جمله راهکارهای پیشگیرانه ای است که مانع از فروپاشی زندگی زوجهای جوان می شود.
دکتر ابهری با بیان این که براساس تحقیقات بیش از ??درصد طلاق ها در ?سال اول زندگی مشترک رخ می دهد، اظهار می کند: افزایش ازدواج های نسنجیده بر پایه عشقهای ظاهری ، دوستی های خیابانی و تلفنی از یک سو و بالا رفتن آمار طلاق زوجهای جوان بخصوص در سالهای اول زندگی مشترک که از کاهش آستانه تحمل پذیری آنها و عدم ارائه آموزش های لازم به دختران و پسران جوان از سوی خانواده پدری و نهادهای آموزشی همچون مدرسه و دانشگاه ناشی می شود، همگی ضرورت استفاده از مشاوره های خانوادگی و روانی را بیش از پیش آشکار می سازد.
این آسیب شناس با تاکید بر این که باید فرهنگ مشاوره در میان خانواده های ایرانی جا بیفتد، تصریح می کند: باید این باور نادرست را که فقط دیوانه ها به مشاوره و روان شناس ها مراجعه می کنند، از ذهن ها پاک شود؛ چرا که در جامعه امروز با وجود مشکلات و فراز و نشیب های فراوانی که فراروی زندگی های مشترک تازه و نوپا قرار دارد، بهره مندی از نظر مشاوران و افراد متخصصی که در این زمینه تجربه کافی دارند، می تواند به دوام و پایداری زندگی های مشترک بخصوص در بین زوجهای جوان کمک بسیاری کند.

پوران محمدی

funpatogh . com



نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





: بایستی خواستگار با خود گل ببرد، ترجیحاً گل صورتی رنگ ( علامت حیات، لذت و زندگی) و از یک نوع و به تعداد فرد مثلاً ? ، ?? یا ?? در منزل عروس خانم روی یک میز کوچک گلدان با آب آماده باید باشد.?: قبل از رفتن به خواستگاری و با ایجاد کافی برای خواستگاری شونده به او و خانواده اش اطلاع می دهیم.?: هنگام خواستگاری فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( یا جایگزین پدر و مادر و قیم پسر اینکار را در غیاب والدین انجام می دهند.)
?: خواستگاری حتماً باید بعد از ظهر باشد ( ?-? بعد از ظهر).
?: لباس سنگین و محترمانه باید بر تن کرد. لباس آستین کوتاه، مدل های جلف و ترکیب رنگ های کودکانه علامت نفص عقل پسر و خانواده اوست.
?: اتاق انتخاب شده از طرف خانواده دختر باید کوچک و محدود باشد مثلاً ?*? ( و مسافت راه رفتن تا حد امکان کوتاه شود.)
?: پدر و مادر یا جانشینان آنها حتماً باید در منزل باشند و عدم شرکت آنها علامت نوعی مقاومت است. حضور بچه ها کلاً ممنوع است.
?: هرگز نباید از شیرینی تر استفاده کرد و یک بشقاب کوچک شیرینی خشک نقلی روی میز یا محل پذیرایی قرار داده می شود و یک ظرف میوه قابل خوردن، به نحوی که بدون آب ریزی، کثیف شدن سر و صورت باشد نظیر نارنگی، کیوی، گیلاس، آلبالو، زردآلو و … و نه میوه هایی نظیر انار، هندوانه، خربزه، پرتقال، گریپ فروت، آناناس، یک نوشیدنی مناسب فصل و فرهنگ نظیر چای، قهوه، شیر قهوه، نسکافه، آب میوه مثل آب پرتقال یا شربت معمولی نیز باید برای پذیرایی آماده باشد. دستمال برای تمیز کردن سر و صورت و دست ها، سطل زباله، وسایل قابل دسترس، نزدیک و جای راحت برای شستن لازم است.
?: عروس خانم آینده باید حتماً برای دقایقی حضور پیدا کند و غیبت کامل او علامت بدی است.
??: حتی در جوامع غربی نیز در این مراسم الکل سرو نمی شود. اساساً نوشیدنی مسکر علامت تمدن و تعقل نمی باشد. در خانواده هایی که الکل می خورند (غیر مسلمان) در اتاق جداگانه الکل سرو می شود.
??: عروس و داماد در روز خواستگاری مضطرب و پرفشار هستند. توصیه می شود قبل از مراسک تکنیک تن آرایی را به کار گیرند.
??: عروس و داماد باید لباس گشاد و راحت بپوشند.
??: بسیار خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان ها برای پذیرایی کمی تمرین کند.
??: بهترین تکنیک این است که بعد از احوال پرسی خواستگار و خواستگاری شونده، چند لحظه سکوت سنگین پیش بیاید. و معمولاً مادر عروس خانم سکوت را می شکند و می گویند که خیلی خوش آمدید.
??: آقای داماد آینده و خانم عروس آینده بایستی خود را معرفی کنند.
??: خانواده داماد و خانواده عروس هر کدام جداگانه چند دقیقه ای در مورد خصویات فرزندان خود سخن می گویند.
??: بعد از معرفی می توان چیزی خورد باید نوشیدنی را آرام نوشید،جرعه جرعه و نه یکباره.
??: در مراسم خواستگاری نباید شیرینی بزرگ خورده شود. میوه های راحت الحلقوم باید مورد استفاده قرار گیرد.
??: بعد از تمام شدن صحبت ها لحظاتی سکوت برقرار می شود.
??: یک تا چهار هفته بعد می توان فرصت داشت که جواب را اعلام نمود یا تلفنی خبر داد. خانواده عروس خانم تلفن می زنند و می گویند که چه شده که خبری نشده و مسئولیت را به گردن طرف مقابل می اندازند.
??: در مرحله بعد بازدید صورت می گیرد و خانواده عروس به دیدن خانواده داماد می روند.
??: خواستگاری شونده باید آرام و با طمأنینه راه برود و آرام صحبت کند و آرام چیز بخورد و تعجیلی نداشته باشد. عجله عروس و خانواده اش علامت علاقه به راحت شدن از وضع فعلی و صورت گرفتن ازدواج است و علامت بسیار بدی است و داماد سالم در همین جا می تواند رابطه را قطع کند.
??:درجلسات دوم به بعدفقط بزرگترها حضوردارند ودخترخانم وآغاپسرحق شرکت ندارندوفرست می دهندکه تصمیمات لازم گرفته شود.
??: قدری از صحبتها در مورد مهریه، جهیزیه، اعتقادات و مراسم و خواسته های متقابل می باشد.
??: بعد از مراحل فوق مشاوره صورت می گیرد بهتر است بعد از مراسم عقد باشد و عاقد به خانه بیاید.
??: در لحظات خواستگاری نباید موزیک پخش شود و محیط بدون محرک باشد تزئینات زیاد و موزیک و آرایش و پذیرایی و نیز علامت بعدی برای خانواده دختر است.
??: خانواده عروس و داماد باید در تمام لحظات توسط خودی ها بررسی شوند تا ایرادات ظاهری لباس و چهره ای خود را برطرف کنند. مثلاً دم در منزل عروس خانم آقای داماد توسط مادر کنترل می شود که مرتب و منظم باشد.
??:باید دختر و پسر توسط والدینشان از نظر ظاهر، بیان، مکالمه و فرصت صحبت کنترل شوند. زیرا احتمال جذاب کردن رابطه از طرف هر دو نفر زیاد است.
??: اولین دیدار و رابطه رسمی ماندنی است. بایستی اولین دیدار را با توفیق و دقت بیشتری پشت سر گذاشت.
??: میزبان میهمان را در صدر مجلس می نشاند و خود در پایین مجلس و باید هر جا را میزبان تعیین کرده میهمان اطاعت کند.
??: در لحظات اول ملاقات داغ و سنگین می شود و گاهی به اجبار سکوت دیده می شود و به کرات تکرار میشود و خانواده میزبان هستند که سکوت را می شکنند. اصولاً زنها به دلیل نیاز به حرف زدن زودتر سکوت را می شکنند.
??: در اساسی ترین مرحله iprs در خواستگاری خانواده داماد علت آمدن خود را توضیح داده و توجیح کنند.
?? : در موقع پذیرایی، عروس خانم آینده باید به نکات زیر توجه کند:
سینی نباید زیاد سنگین باشد و روپوش پلاستیکی مخصوص داشته باشد. فاصله محل سرو تا محل پذیرایی باید خیلی کوتاه باشد. در بعضی موارد امکان ریزش چای و نوشیدنی وجود دارد باید سینی را دو دستی گرفت. باید اول به مادر داماد تعارف کرد و لبخندی برلب داشت و نه به شکلی که از روی اجبار باشد دختر خانم قبلاً بایستی این نوع لبخند را در مقابل آیینه امتحان کند. نباید دختر خانم زیاد بخندد و نباید لبخند ژوکوند بزند. هر وقت دختر خانم احساس کرد که تحت فشار خنده پرسر و صدایی است دهان را کاملاً باز کند حمله خنده تمام می شود. هر سینی باید حاوی شش نوشیدنی باشد و نوشیدنی باید بدون صدا و به مقدار کم در دهان کشیده شود. می توان از نی استفاده کرد. افراد فرصت دارند یک لیوان شربت را جرعه جرعه تا آخرین لحظات گفتگو بنوشند و قدری ته لیوان باقی بگذارند.
??: اساساً وسایل خوردن و نوشیدن، کمکی هستند برای مشغول شدن و کم کردن اضطراب و استرس و آرام شدن.
??: وقتی زنگ در مربوط به خواستگاران، خانواده عروس خانم با یک بار کوبیدن درب را باز نمی کنند زیرا علامت عجله و اشتیاق و ترشیدن دختر آنها کمی باشد در ضربات دوم و سوم درب باز می شود و اگر درکاملاً باز باشد( از قبل ) معنی بسیار بدتری دارد. زیاد معطل کردن آنها پشت در کار غلطی است.
??: اعضای خانواده باید آنها را راهنمایی کند و دم در حضور داشته باشند. اگر خانواده محترمی هستند و با فرهنگ بالا، باید گل را داد به دختر خانم نیز گل را در گلدان آماده می گذارد و سپس آن گلدان روی میز می آید.
??: وقت جلسة اول خواستگاری محدود است از ?? دقیقه تا یک ساعت و کمتر و بیشتر از آن نتیجه بخش نمی باشد. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی کوتاه و نه زیاد ارائه می شود.
??: پاسخ خانواده ی عروس از طرف پدر و مادر می باشد و می گویند ما از این ملاقات خوشحال هستیم. امیدواریم که این اتفاق بوقوع بپیوندد و اگر ازدواج انجام شد اثر مثبت باقی می ماند. بعد نوبت عروس است که خودش را معرفی کند و اسم خود را بگوید. سن و شغل و تحصیلات و موقعیت خود را بیان کند( بعد از معرفی آقا پسر) سپس به مدت کوتاهی سکوت معنی داری حاکم می شود. دراین زمان همة افراد می توانند خود را تنظیم کنند.
??: در جلسه اول خواستگاری درباره ی عقد، مهریه، مسائل اقتصادی و مادی هیچ صحبتی نمی شود و بسیار خوب است که محیط و صحنه شاد باشد.
??: در حالتی که افراد در نهایت شادی هستند پذیرایی با شیرینی بهترین کاری است که علامت دو چیز است:
الف ـ پذیرایی از میهمان ب ـ پذیرفتن خواستگار
??: اساساً خداحافظی زمانی صورت می گیرد که بزرگتر ها در خواست کرده باشند و حالتی خوش بر ارتباط حاکم باشد. اگر میهمانی خیلی گرم باشد فوراً جلسه را خاتمه دهید در غیر این صورت سنگینی و وقار از بین خواهد رفت.
??: باید در انتظار میزبان بود و اگر تا دو هفته خبر ندادند اشکالی ندارد و چه خوبست که پاسخ مثبت یا منفی را بدهند. اگر جواب و پیام مثبت بود خیلی راحت می توان راحت می توان آن را اعلام کرد اگر پاسخ مثبت بود باید ساعت ملاقات تعیین شود تا آنها برای ملاقات بیایند و اگر منفی بود نباید بحث کرد و خداحافظی حتمی است. اگر چه دو یا سه بار سماجت کافی اشکالی ندارد. در زندگی نباید به کسی آویزان شد زیرا در تمامی زندگی بعدی فرد سایه می اندازد به خصوص خانم ها نباید سماجت کنند. اگر همان فرد دوباره سراغ دخترت آمد به او باید جواب منفی داد ولی نباید غرور کسی در این میان شکسته شود. صحبت در مورد مهریه طبق ضوابط تمام دنیا می باشد. چه خوب است که زوجین و خانواده آنها مهریه را با مقایسه الگوی تمام زوجین مسلمان برا یازدواج یعنی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مقایسه کرده وتعیین نمایند.
مهریه های سنگین نشان عدم لحاظ اعتقادات و مسایل شرعی می باشد در ادیان دیگر مناسب اعتقاد و عرف آنها خواهد بود.
??: بعد از این دیدارها که نتایج مثبت داشته، ارتباط رسمیت پیدا کرده و مدت طولانی از شش ماه تا یکسال نامزدی (محرمیت) صورت می گیرد. نامزدی به معنی عقد نمی باشد. آقایان باید اصول اخلاقی را در دوران نامزدی (محرمیت) رعایت کرده و مسئله جنسی و عاطفی برای دختر بوجود نیاورند و همیشه تا موقع اجازه رابطه جنسی به شخصیت و آقا باقی بمانند اگر نامزدی ( محرمیت) بهم خورد بگویند که چه مرد آقایی بود که دختر سالمی را پس داد. این رابطه باید مطابق فرهنگ و اعتقادات باشد. بهترین روش این است که یکدیگر را به تنهایی ملاقات کنند. البته در یک رابطه اخلاقی و باید تعهدات اخلاقی رعایت شود. بعضی از مردان بسیار بد تربیت هستند مثلاً در دوران محرمیت حریم انسانی را می شکنند. در ایران دختر خانم باید مثل یک دختر خانم باقی بماند و اتفاق جنسی برای او بوقوع نپیوندد احترام به دختر خانم در دوران نامزدی احترام به خود می باشد و بعداً که ازدواج کرد احساس خوبی نسبت به مرد خود خواهد داشت . جشن نامزدی باید خیلی خصوصی باشد زیرا ممکن است بعداً به هم بخورد و باید خانواده در درجه اول دو طرف باشند(حدود??نفر) و هیچگاه نباید تصور کرد که این حلقه نامزدی حلقه دائمی می باشد. نباید روی یک فرد خیلی زود سرمایه گذاری عاطفی داشت زیرا که باید بتوان بعد از شش ماه از او جدا شد. در پدیده عشق چسبندگی مرضی رخ می دهد که زیر شش ماه جدایی مرضی اتفاق خواهد افتاد.

نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





هر زنی زیباست
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم!!!
پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!!
پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود.
یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند ،
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ، به دستانش قدرتی داده ام که
حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد .
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند،
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام
تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت ،
بتواند از آن استفاده کند.
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد ،
زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست


نوشته شده توسط سجاد در سه شنبه 89/7/13

نظر





<      1   2   3      >
مطالب پیشین

Powered By blogfa.com Copyright © 2009 by dehyariabbad
This Themplate By Theme-Designer.Com

.:: Menu ::.

صفحه ی نخست
پست الکترونیک
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو مطالب
عناوین مطالب وبلاگ
لینک rss
طراح قالب

.:: About ::.

مدیر وبلاگ : سجاد[37]
نویسندگان وبلاگ :
فیض اله الهیاری نسب[0]

.:: Links ::.

آگهی رایگان
تور

کد آهنگ

کد موسیقی

حرفه ای ترین قالب های وبلاگ
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
پارس پایتخت تاریخ وتمدن
دهیاری روستای آب باد
بانک مقالات فنی و مهندسی
کامفیروز (بهشت گمشده)

.:: Others ::.



.:: Archive ::.

مقالات و مطالبی در مورد مسایل روستایی